رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران: یکی از مهم‌ترین علل افزایش زنان سرپرست خانواده در کشور طلاق است

سید حسن موسوی چلکبه گزارش وبسایت مددکاری اجتماعی ۲۰۱۵؛ سید حسن موسوی چلک “رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران” به «شهروند» می‌گوید: «ما هر ساله شاهد افزایش میزان زنان سرپرست خانوار در کشور هستیم که یکی از مهم‌ترین علل افرایش این زنان در کشور طلاق است.

اگر امروز میانگین سنی این زنان کاهش یافته شاید عمده‌ترین دلیل آن کاهش سن طلاق‌ها در جامعه است. از طرفی چون طبق دستورالعمل سازمان‌های حمایتی زنان سرپرست خانوار شامل زنان بیوه، زنان مطلقه، همسران مردان معتاد، همسران مردان زندانی، همسران مردان بیکار، همسران مردان مهاجر، همسران مردانی که در نظام‌وظیفه مشغول خدمت هستند، همسران مردان از کار افتاده، زنان خودسرپرست (زنان سالمند تنها)، دختران خودسرپرست(دختران بی‌سرپرستی که هرگز ازدواج نکرده‌اند) هستند و چون در هرکدام از این پدیده‌ها شاهد کاهش سن زنان هستیم بنابراین به همان نسبت میانگین سن زنان سرپرست خانوار هم کاهش می‌یابد. اما شاید دو دلیل عمده‌اش همان کاهش سن طلاق و افزایش تجرد قطعی زنان باشد.»
آماری که در دست نیست
یکی از موضوعات اصلی در مسأله زنان سرپرست خانوار ، موضوع تعداد این زنان است. آمار رسمی که درباره این زنان وجود دارد مربوط به سرشماری نفوس و مسکن ‌سال ۱۳۸۵ است که در آن محاسبه زنان سرپرست خانوار شرایط خاصی دارد. براساس سرشماری نفوس و مسکن ‌سال ۸۵ تعداد خانواده‌های مردسرپرست در ایران، بیش از ۱۵‌میلیون و ۷۱۱‌هزار خانوار و تعداد خانواده‌های زن‌سرپرست نیز بیش از یک‌میلیون و ۶۴۱‌هزار خانوار بوده است.

به‌عبارت دیگر، بر اساس سرشماری‌ سال ۱۳۸۵، میزان سهم زنان در سرپرستی خانواده‌ها،۹/۴‌درصد بوده است که این میزان در ‌سال ۱۳۷۵، ۸/۴‌درصد بوده و طی یک دهه یک‌درصد رشد داشته است، اما ‌سال گذشته «انوشیروان محسنی‌ بندپی» رئیس سازمان بهزیستی به افزایش آمار زنان سرپرست خانوار در چند‌سال اخیر اشاره کرد و گفت که تعداد زنان سرپرست خانوار در ‌سال ۷۰، یک‌میلیون و ۲۰۰‌هزار نفر و در‌ سال ۸۵، یک‌میلیون و ۶۰۰‌هزار نفر بوده است که آمار زنان سرپرست خانواده در ‌سال ۹۰ به ۲‌میلیون و ۵۰۰‌هزار افزایش یافته که بنا به گفته محسنی بندپی، نشان‌دهنده رشد ۵۵‌درصدی این آسیب‌ اجتماعی است.

موسوی چلک به «شهروند» می‌گوید: «این تعداد زنان سرپرست خانوار زنانی را شامل می‌شود که در ضوابط سرشماری نفوس و مسکن می‌گنجد، اما آمار دیگری از زنان وجود دارد که مربوط به آمار سازمان‌های حمایتی است که الزاما با ضوابط سرشماری نفوس و مسکن یکی نیست و چون زنان شوهرداری که مجبورند خرج خانواده را بدهند و بار زندگی بر دوش آنهاست را هم شامل می‌شود، بسیار آمار بالاتری دارد.»

این اختلاف آماری که چلک از آنها نام می‌برد بخش عمده‌اش از آن‌جا حاصل می‌شود که به‌طور مثال زنانی که شوهرشان زندان، معتاد یا سرباز است در سرشماری نفوس و مسکن محاسبه نمی‌شوند.
۵۰ هزار تومان برای هر خانواده
شاید عمده‌ترین مشکل این زنان موضوع تأمین معاش و هزینه‌های زندگی باشد. مسأله‌ای که دولت قبل با طرح حمایت از این زنان سعی کرد آن را مرتفع کند، اما به نظر می‌رسد این طرح در عمل بسیار ضعیف و ناکارآمد بود. چلک در این‌باره می‌گوید: «میزان پرداختی نظام‌های حمایتی به خانواده یک‌نفره ۵۳‌هزار تومان است و اگر خانواده ۵نفره یا بیشتر باشد این رقم به حدود ۱۰۰هزار تومان می‌رسد، درحالی‌که باید یک‌سوم حقوق کارمندان دولت یعنی دو‌میلیون ریال به آنان پرداخت شود.» چلک می‌گوید این زنان نیازمند توانمندسازی و حمایت هستند که شامل موارد مختلفی چون تأمین مسکن، وام‌های حمایتی اشتغال، آموزش‌های فنی و حرفه‌ای و بیمه می‌شود: «کمک به این زنان موضوعی فراسازمانی است و ارگان‌های مختلفی باید به این زنان کمک کنند.

یکی از چالش‌های پیش‌روی این زنان موضوع بیمه است. بیشتر زنان سرپرست خانوار شامل بیمه سلامت می‌شوند که نسبت به سایر بیمه‌ها مانند بیمه تأمین اجتماعی خدمات کمتری را به بیمه‌شونده می‌دهد و برای آنها حق بازنشستگی هم قایل نیست.»
به گفته چلک، موضوع زنان سرپرست خانوار، موضوع امروز و دیروز نیست و موضوعی است که سی‌و‌اندی‌ سال به آن کم‌توجهی شده و حالا رسیدگی به آن کار چهارسال نیست و از طرفی بار مالی زیادی را بر دوش دولت می‌گذارد.

رئیس انجمن مددکاری ایران حذف یارانه دهک‌های بالای جامعه و بالابردن خدمات ارگان‌های غیردولتی به این زنان را بخشی از راهکار حل مشکلات آنها می‌داند و در این بین نقش عموم جامعه در کمک به این زنان را هم مهم می‌شمارد: «در گذشته اگر زن سرپرست خانواری در منطقه، محله یا روستایی وجود داشت توسط اطرافیان مورد حمایت قرار می‌گرفت ولی امروز مسئولیت‌های اجتماعی توسط مردم، بستگان و حتی خانواده افراد به دلایل مختلف کمتر شده و نیاز به کمک سازمان‌های حمایتی بیش از پیش احساس می‌شود.»
زنان سرپرست خانوار قشری بسیار آسیب‌پذیرند و از آن‌جا که علاوه بر خودشان مسئولیت و تأمین آینده فرزندان‌شان هم به عهده آنان است، نیازمند حمایت جدی هستند؛ حمایتی که شاید بتوان با وضع قوانین جدید حمایتی از آنها انجام داد.

اما به نظر می‌رسد حتی حالا که میانگین سنی این زنان حدود ۱۰سال کاهش داشته و به گفته جامعه‌شناسان و روانشناسان این موضوع احتمال بروز آسیب در این قشر را افزایش می‌دهد، اما موضوع زنان سرپرست خانوار فعلا در اولویت نمایندگان خانه ملت نیست و چرخ قوانین حمایتی از این زنان همچنان بر همان مدار ناکارآمد قبلی می‌چرخد و فعلا امیدی به بهبود وضع این زنان نیست.

مجله اینترنتی مددکاری اجتماعی ایران
دکمه بازگشت به بالا